چالدران
به قلم : سامان تاریخ نگارش: یک شنبه 13 مرداد 1392
در تاریخ نظامی ایران آمده است که مهمترین جنگ پارتیزانی ایرانیان ،جنگ چالدران می باشد که در محلی به همین نام در شمال آذربایجان غربی در 20 کیلومتری شهر خوی میان قوای ارتش نوین عثمانی و سپاهیان سنتی شمالغرب کشور در سال 920 هجری و قمری ،مطابق 1514میلادی به وقوع پیوست.
علت این جنگ : پسر عموی سلطان سلیم عثمانی بنام بایزید دوم ادعای خلافت نمود و چون قدرتی نداشت برای کسب اعتبار و قدرت به دربار شاه اسمعیل صفوی پناهنده شد و در ارومیه و تبریز سکونت گزید. سلطان سلیم به رسم ادب طی یک نامه به زبان فارسی، پسر عموی خود را خواستار می شود. ولی شاه اسمعیل نیز به سبب ادب و مهمان نوازی اعاده او را خلاف جوانمردی و پناهندگی میداند.
سلطان سلیم از سالها قبل در فکر تشکیل امپراطوری اسلامی بود، لذا از مدتها پیش مبادرت به تربیت سپاهیان ورزیده بنام ینی چری نموده بودند که افرادی بسیار جنگجو بودند و مشهور بود که سه چیز علاج ندارد : سیل – زلزله - ینی چری ....
سلطان سلیم عثمانی پناهنده شدن پسر عموی خود به ایران را بهانه مهمی تلقی و جوانمردی شاه اسمعیل او را ترغیب می نمود که به این علت به ایران حمله کند، سپاهیان ایران را قزلباش می نامیدند و که اینان نیز افرادی ورزیده و جنگ جو بودند و همچنین مریدان خاص دربار صفوی بودند. ستون پنجم سپاهیان عثمانی در شهرهای مختلف آذربایجان پراکنده بودند و با کبوتر اخبار خود را به خوی رسانده و از آنجا به سلطان سلیم می رسید. شاه اسمعیل به قصد سرکشی به حدود و سرحدّات غربی به کردستان و لرستان رفت و سلطان سلیم از این شاه اسمعیل استفاده و با اعزام سه قشون از طریق تصرف دیاربکر و قره باغ راه آذربایجان را در پیش گرفت در دیاربکر ، دوهزار سرباز قزلباش در مقابل ستون 25هزار نفری قوای ینی چری مدت 12روز مقاومت کردند.در نواحی مورد حمله سپاهیان عثمانی ، فرماندهان محلی قزلباش دست به مقاومت جانانه ای زده و باعث کشتار زیاد و عقب نشینی قشون عثمانی شدند و عشایر منطقه به کمک قوای دولتی ایران شتافتند ، خبر حمله سلطان سلیم به گوش شاه اسمعیل در همدان رسید، شاه اسمعیل از این عمل ناجوانمردانه سلطان سلیم خشمگین شد و خود را به تبریز رسانید و از عشایر منطقه تبریز – ارومیه کمک خواست ، تجهیزات نظامی قوای ایران عبارت بودند از : ده هزار کلاه خود و زره آهنی و 750 عدد خفتان – 15هزار شمشیر و 32هزار عدد نیزه و 7000 تبرزین و 500 تفنگ بود. سپاه 27-30 نفری شاه اسمعیل به سمت سپاه دویست هزار نفری سلطان سلیم که دارای جنگ و ادوات توپخانه ای آتشبار بود شتافت ، صبح روز یازدهم ژوئن 1514میلادی مطابق با سال 920 هجری سپاه ایران در دشت چالدران به مقابل سپاه دویست هزار نفری عثمانی رسیدند ولی به لحاظ کمی نفرات و تجهیزات قصد حمله نداشته و بحالت دفاعی آماده باش بودند. حمله ارتش عثمانی با توپخانه شروع شد. ولی مؤثر واقع نشد ، لذا دستور حمله به سپاه پیاده نظام چاووش داده شد. یک نبرد نا برابر شروع شد. ولی ایمان و اعتقاد سپاه قزلباش آن چنان بود در مقابل حملات قوای عثمانی چون دیواری محکم ایستاده بودند و در طی حملات پارتیزانی موفق به ایجاد شکاف به قشون عثمانی شدند. با شروع حملات واحد توپخانه لشکر عثمانی ، سپاه ایران به طور استراتژیک از تیررس دشمن عقب نشینی نموده و شبانگاه حملات برق آسائی به دشمن می کنند سلطان سلیم غرق در حیرت می شود که سپاه عجم چگونه جان تازه ای گرفته و این چنین یورش می کند . عشایر و اهالی ارومیه نگران از حملات دولت عثمانی به خاک وطن بیش از 2500 نفر سوار نظام مسلح آماده نبرد را به نمایندگی غلامعلی قره باغی به دشت چالدران جهت یاری رساندن به سپاهیان خسته شاه اسمعیل اعزام می دارند. ورود این نیرو بر تن خسته سپاهیان ایران روح تازه ای میدهد در مقابل، نیروی تازه نفس بیست هزار نفری نیز به قشون ترک اضافه می شود و صحنه جنگ به نفع آنان ادامه می یابد. غلامعلی قره باغی و سپاهیان اعزامی ارومی رشادت فراوان بخرج میدهند و موفق به رسوخ به صف توپخانه عثمانی شده آنان را از کار می اندازند ....سلطان سلیم این بیت را در آن لحظه به زبان فارسی به زبان می آورد:
دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد .
شاه اسمعیل به غلامعلی قره باغی دستور میدهد به سربازان اکنچی و ینی چری حمله کند. حمله با فلاخن ها به منظور خارج ساختن نیزه از دست سربازان ینی چری شروع می شود. سربازان تازه نفس ینی چری از راه رسیده و در این حمله اسب غلامعلی قره باغی زخمی و خود او در زیر نیزه های سربازان سوراخ سوراخ نموده و آن دلاور ارومیه،قهرمانانه جان می سپارد و فرماندهی قوای ارومی بدست یک جنگجوی کرد بنام گل وفا داده می شود، آنان حملات خود را به ینی چری ها ادامه میدهند . سربازان ایرانی با احساس و عاطفه می جنگیدند در حالیکه سپاهیان عثمانی با خونسردی و آرامش می خنگیدند. مقاومت و حملات پی در پی سپاه ایران و تارومار شدن سپاه عظیم عثمانی، سلطان سلیم را خشمگین نمود. لذا دستور حمله سراسری صادر نمود، از ارتش سی هزار نفری و عشایر غیور ارومی تنها ده هزار نفر باقیمانده بودند و در مقابل سپاه عظیم عثمانی بسیار اندک بودند با شروع حمله سراسری ارتش خسته ایران چون دیواری محکم ایستاده بودند و رفته رفته از کشته ها ،پشته ها ایجاد می شد. سلطان سلیم فریاد می کشید هر چه عجم بکشید ، ثواب بیشتری خواهید برد. شیخ محمد حسن شبستری از روحانیون معروف آن زمان، میدانست که با قتل و یا دستگیر شدن شاه اسمعیل، ممکن است سراسر ایران تسلیم سلطان سلیم شوند، لذا قرآن بدست به پیش شاه اسمعیل رفت بانک داد که ای پادشاه شیعیان ترا به این قرآن سوگند میدهیم تا دست از جنگ برداری و بروی،چون صلاح مملکت در این است .شاه اسمعیل به همراه تنی از فرماندهان خود عقب نشینی نموده و بتدریج شهرهای آذربایجان تا تبریز بدست سپاهیان سلطان سلیم افتاد، سپاهیان ینی چری شهر ها را غارت میکردند. تبریز مورد چپاول و تجاوز سپاهیان عثمانی قرار گرفت .آن چنانکه دیگر رونق اقتصادی خود را از دست داد.
![تبلیغات پیامکی](http://ads.inpersia.com/template/main/banners/advertisers2.gif)
برچسبها: <-TagName- ><-TagName- >
11:29